آزمودن

متن مرتبط با «داستان» در سایت آزمودن نوشته شده است

شب_نوشت ۲۲: و این داستان: غریبه ی آشنا در آن دور دستها...

  • #شب_نوشت ۲۲: و این داستان: غریبه ی آشنا در آن دور دستها...سلام غریبه آشنا و شاید دیگر بهتر ست بگویم، آشنای غریبه ام؛مدتیست که سال نو آغازیده است و اما رمقی برای آغاز و قدم در سال نو شاید نیست. به نظرم شاید هم این تعمیرات موبایل و یا زکامِ به واقع حاصل از توبره سفر، بهانه ای ست به جهت به تاخیر انداختن قدم نهادن در نویی سال. اینجا، در رشت، همه چیز طعم عاشقی دارد؛ طعم قدم زدن در باران بهاری؛ همه جا عطر دلنشینی با خود به همراه دارد که نفس را می برد تا دوردستها و دل دل کردنهای سرآغاز...جوششی از جنس عاشقی و شوری از جنس ناتمام بی اتمام...حرف بسیار است که در این باب می توان افزود اما در تلاشم که به سال پیش روبرو بنگرم و بی اندیشم. شاید همین تمرکز در حال غالیه و آتیه عافیه، هم بهانه ای باشد تا به فراموشی بسپارم آنچه در سال و سالهای پرالتهاب پیشین بر من و ما گذشت و چه رنجی بود... و چه رنجی بود ... و چه رازی در پس آنچه می گذرد و گذشت بر ما.حالیا سال نو، ماه نو و موعود زنده شدنی نوست. و نور می بینم در این سال... و سفر و سفر و سفر...اما غریبه آشنا، تو با من باش، در هر سفر و در هر گذر که بدون تو زندگی بی لطف است و کم معنا و با تو حال خوب همراه ما...❤️ برای همه مهربانی هایت با من متشکرم. سپاسمندم که رسم امانت به جاست در نزدت و امینم بودی. باش تا آهنگ روزگار بر من بتابد و هر روزمان نوروز و چون روز، گردد.و تو مبارکی بر ما و نویی سال...روزگارت آباد, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها