شب نوشت20:خودت چند عامو...؟

ساخت وبلاگ

شب نوشت20:خودت چند عامو...؟

به چی افتخار کنیم؟!

به نظرم فک کنیم که اسم‌فامیل نداریم

و اصلا گذشته و ملیتی نداریم

ی چیزی تو مایه های باقالا!

کاملا بلنک!

بعد فک کن الان قراره استارت بزنیم

اسم فامیلی جدید

و ملیت جدید

قومیت جدید

یکی دو سوال مهم در این لحظه مهمه و می تونه پیش ببرونه ما را

الان ما چه حرفی برای گفتن داریم؟

چطور می تونیم تاثیر گذار باشیم؟

چطور می تونیم مسیر تاریخ رو به کل عوض کنیم؟

چطور می تونیم جاودانه بشیم؟

چطور می تونیم جوری از خودمون اثر بگذاریم که افراد و نسل های اینده ، از ما به عنوان پدربزرگها و مادربزرگهاشون صحبت کنن که بگن نقطه تاریخی نسل ما از من و تو شروع شد؟

و قبل اون باقالایی بیش نبودن!

مثلا کی می پرسه حسل قبل ماری کوری کی بوده؟

یا انیشتین؟

یا پل سزان؟

سالوادور دالی

هیتلر

لنین

و ...

به نظر کلا لازم داریم جوری زندگی کنیم که به جایی اینکه ما بریم با فردی عکس بگیریم، دیگران افتخارشون این باشه که بیان با ما عکس بگیرن...

چیزی شبیه الگو

پیشرو

و ...

و تو این مسیر انیشتین، رامبراند یا استیو جابز، فک نکنم اصلا مهم بوده براشون که پدر بزرگ ۳ نسل قبلش کی بوده؟

یا اینکه الان اطرافیانش تو فامیل باقالا هستن یا نه..

چون اصلا تاثیری تو مسیرشون نداشتن

حالا نهایتا ی دوره ای می دیدنشون یا نمی دیدنشون

فقط نسل های بعد تو خانواده های اسم‌و رسم دار درگیر این اند که ما از نسل قجری هستیم و نه

همسرم ی دوستی داره

خانمش بی کاره و خونه داره

و در دیدار اول از پرسیدم شما شغل چیه؟

گفت من نمی رسم‌کار کنم چون بچه دارم ولی پدرم دکتره!

پرسیدم شما چرا با شوهرت زندگی نمی کنی مثل من؟ گفت چون من بچه دارم و لازمه خونه مارم اینها باشم تا پدرم که دکتره، و مادرم هم منشیشه، من خونه رو اداره کنم و غذا درست کنم!

پرسیدم خب چرا منجیل زندگی می کنین؟

گفت چون پدرم دکتره و اونجا مطب داشته و الان چون میشناسنش بعد بازنشیتگیش باز هم اونجا دکتره!

پرسیدم خب برا بچه تون بده که

چون مدرسه های خیلی خوب تو رشت نمی ره و برا اینده اش ممکنه تاثیر بگداره.

گفت نه.چون بابام دکتره، اینجا تو منجیل و محل هوای بچه ام رو تو مدرسه دارن!

خلاصه ما دیدیم که کلا خودش دوزار و فقط باباش دکتره!

یعنی بابا دکترش رو بگیرن ازش

دیگه تهش ی ملاقه ام از طرف نمی موند که بشه براش چمچه زد!

حالا حکایته ماهاست که بگیم ما از فلان فامیل های بزرگیم از سلسله فلان و ...

خودمون چند می ارزیم؟!

چند نفر می شناسی که از این دور باطل خودشون رو خارج کردن

نتیجه اخر:

هر از گاهی بپرسیم:

خودت چند؟ وزنه ات چقد سنگینه؟

ایا واقعا مانا جاودان درست و حسابی شدی؟

خود جاودانگی و اهمیتش هم یک مبحث دیگه ای داره که زمان بهتری رو می طلبه

یادمه تو وبلاگم چند وقت پیش یکی دو تا منتی نوشته بودم مرتبط با این مسله

برات لینکش رو می گدارم

کوتاهه

شاید خواستی ی نگاهی بندازی

http://azmoodan.blogfa.com/post/908

خلاصه خودت چند عامو؟

آزمودن...
ما را در سایت آزمودن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azmoodano بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 11:28